- بسته شدن
- بسته گردیدن بسته گشتن، یا بسته شدن عذر زن. بپایان رسیدن عذر
معنی بسته شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- بسته شدن
- связывать
- بسته شدن
- binden
- بسته شدن
- зв'язувати
- بسته شدن
- łączyć
- بسته شدن
- amarrar
- بسته شدن
- verbinden
- بسته شدن
- mengikat
- بسته شدن
- تحمّلٌ
- بسته شدن
- जोड़ना
- بسته شدن
- bağlamak
- بسته شدن
- kuunganisha
- بسته شدن
- যুক্ত করা
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منعقده
устать
ermüden
втомитися
zmęczyć się
cansar
stancarsi
fatiguer
moe worden